مترسک28/29/30

ساخت وبلاگ

(مترسک28)

تصمیم گرفته بود

قبل از مرگ

از همه ی نزدیکان

حلالیت بطلبد

در تاریکی شب

دهقان به مزرعه رفت

تا قبل از همه

مترسک را در آغوش بگیرد

 

(مترسک29)


شاد و شنگول


به آفتاب صبح


لبخند زد


مترسک


کار تازه اش را دوست دارد


چند وقتی می شود


که جیب هایش


امن ترین جای جهان شده است


برای نامه های عاشقانه

 

(مترسک30)

تنها یک مزرعه


از دستبرد پرنده ها


در امان مانده بود


همانکه گنجشک ها


برای دیدن مترسک زیبایش


در انتظار طلوع خورشید


با شبنم صبحگاهی


چشم می شستند

این شعرها از من نیست...
ما را در سایت این شعرها از من نیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : beghbaldoost9 بازدید : 194 تاريخ : شنبه 13 آذر 1395 ساعت: 0:45